دکتر جمال اعتمادی در گفتوگو با ایسنا اظهار كرد: افسردگی یكی از اختلالات شایع روانپزشكی است كه از نظر شیوع، بعد از اضطراب و قبل از وسواس قرار می گیرد.
این روانكاو افزود: استرسها و فشارهای روزمره زندگی معمولا موجبات تغییرات زیست شناختی (بیولوژیك) میشود كه نهایتا موجب بههم ریختگی تنظیم موادی همچون "سرتونین" و "كاتكول آمینها" میشود؛ افسردگی شامل سه دسته خفیف، متوسط و شدید است؛ افسردگی خفیف و متوسط عمدتا واكنشی و حاصل دید و بینش غلط و خطاهای شناختی است اما، افسردگی شدید حاصل بهم ریختگی مواد نشاط آور بدن (سرتونین) است.
وی عنوان كرد: در بعضی از اختلالات روانپزشكی ژن و توارث، همچون در اختلالات دو قطبی نقش دارد اما در افسردگی خالص معمولا ژنتیك كمترین تاثیر را در انتقال بین نسلی دارد.
اعتمادی تاكید كرد: افسردگی در تمامی سنین حتی در نوزادان و كودكان تا سالمندان امكان بروز و ظهور دارد و در دهههای دوم و سوم زندگی، افسردگی شیوع بیشتری دارد.
این متخصص اعصاب و روان و رفتار ادامه داد: مطالعات نشان داده كه 10 درصد آقایان در كل زندگی امكان ابتلا به افسردگی و 15 درصد خانمها در طول زندگی امكان ابتلا به افسردگی دارند.
وی ادامه داد: علت اینكه افسردگی در خانمها از آقایان بیشتر است به طور دقیق مشخص نیست اما، قطعا هورمونهای زنانگی و فشار حاصل از محرومیتهای فرهنگی و تاریخی و ناهمگونی در روابط بین فردی، نقش موثری در ایجاد استرسهای روزمره داشته و بدیهی است كه این استرسها در ایجاد اختلالات روانپزشكی نقش بارزی دارد.
این روانكاو در خصوص افسردگی دوران بارداری نیز عنوان كرد: در دوران بارداری به طور شایع، مقداری، خلق زن باردار تغییر مییابد كه تا این حد طبیعی است اما اگر میزان افسردگی افزایش یابد و عملكرد زن باردار را چنان بهم بریزد كه از بارداری خود پشیمان و به دنبال دفع جنین باشد و روابط بین فردی را مختل كند، قطعا اختلال افسردگی وجود دارد كه نیاز به درمان دارد.
وی با بیان اینكه افسردگی پس از زایمان یكی دیگر از افسردگیهایی است كه در زیر مجموعه افسردگیهای اساسی قرار دارد، عنوان كرد: هرگونه افسردگی كه اختلال عملكرد فردی ایجاد كند و در یك ماهه پس از زایمان اتفاق افتد تحت عنوان افسردگی پس از زایمان شناخته میشود كه علایم آن می تواند شامل ناتوانی در مراقبت و تغذیه نوزاد، بدرفتاری با نوزاد همراه با اختلالات خواب و خوراك باشد.
اعتمادی، داشتن خلق افسرده و اظهار غمگینی و كاهش لذت و علاقه به زندگی از را از علائم اصلی افسردگی و اختلالات خواب و خوراك، كاهش وزن در نوع كم خوری، كاهش لذت از فعالیتهای لذت بخش، كم فعالیتی و پر فعالیتی جنسی، ناامیدی و احساس بی یار و یاوری، احساس مرگ و افكار خودكشی و ناتوانی از انجام كارهای روزمره تحت عنوان افت عملكرد شغلی را از عوامل فرعی افسردگی دانست.
وی تصریح كرد: بعضی از افسردگیها فصلی هستند كه معمولا در پاییز و بهار اتفاق میافتد و اگر یك بیمار علایم افسردگی اش در دو سال متوالی در یك فصل ظهور و بروز كند اختلال افسردگی او فصلی است كه درمانهای ویژهای دارد.
اعتمادی با بیان اینكه كار روزمره فیزیكی شدید هیچگاه جایگزین ورزش نمیشود، تاكید كرد: در افسردگی خفیف و متوسط، انجام ورزش در كنار درمانهای دیگر موثر است؛ در این صورت، ورزش باید هر روز در ساعت ثابت صبح یا عصر و حداقل30 دقیقه و با تداوم در 6 هفته انجام شود و سپس به طور سازمان یافته ادامه یابد.
وی تصریح كرد: گریه دلالت بر خلق افسردگی دارد و میتواند علامتی از افسردگی باشد؛ در مسیر درمان بیماران افسردهای كه میخواهند گریه كنند اما نمیتوانند، گاهی اتفاق میافتد كه بروز و ظهور گریه با نوعی هیجان همراه است كه نباید مانع آن شد؛ چه بسا در تخلیه هیجانات و ایجاد آرامش میتواند نقش شایان توجهی داشته باشد.
اعتمادی درباره ارتباط افسردگی با رفتارهای ناسالم، اظهار كرد: مطالعات نشان داده است بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری در كلیه سنین به خصوص در كودكان و نوجوانان ریشه در اختلال افسردگی و اضطرابی دارد و آسیب شناسی رفتاری به گونهای دلالت بر درمان این اختلال به عنوان منشا رفتارهای ناسالم دارد.
وی متذكر شد: هیچ سند قابل قبولی وجود ندارد كه نوع خاصی از مواد غذایی یا گیاهی موجبات ایجاد علائم افسردگی شود و توصیه خاصی برای رژیم غذایی بیماران افسرده وجود ندارد اما، در طب سنتی معتقدند كه بیماران افسرده بهتر است از غذاهای سرد كمتر استفاده کنند و از زعفران و گلاب كه تا حدودی خلق افسرده را كاهش میدهد استفاده كنند.
وی با تاكید بر اینكه بیماران افسرده بدون شك بدون از دست دادن زمان در هر مقطع و شرایطی كه قرار دارند باید به روانپزشك مراجعه كنند، گفت: درمان دارویی در گام اول از اولویت بسیار بالا برخوردار است و در میانه راه، روان درمانی و مشاوره هم موثر است و بیماران نباید از درمان دارویی غافل شوند.
این روانپزشك خاطرنشان كرد: نوعی تفكر غلط نسبت به مصرف داروهای روانپزشكی وجود دارد مبنی بر اینكه اعتیادآور است كه این تفكر كاملا غلط و در صورتی كه درمان توسط یك روانپزشك دلسوز و آگاه صورت بگیرد، جای نگرانی وجود ندارد؛ در مواقع نادری امكان دارد لازم باشد یك بیمار افسرده همچون یك بیماری كه به فشارخون مبتلا است تا پایان عمر حداقلی از دارو را مصرف نماید كه نباید از این موضوع غافل شد.
منبع: ایسنا
نظر شما